گنجینه های مهر در آیینه ی سپهر
گنجینه های مهر
در آیینه ی سپهر
نخستین نشریه ی مستقل کاشان روزنامه ی ثریاست که در تاریخ شانزدهم آذر 1288 ه.ش در چاپخانه ای تازه تأسیس به همین نام در این شهر، پا به عرصه ی وجود گذاشته و پس از یک سال فعالیت، سرانجام به دلایلی نامعلوم، کارش به تعطیلی انجامیده است. مدیرمسؤول این نشریه سید فرج اله حسینی کاشانی و دبیر تحریریه ی آن سید احمد فخر الواعظین بوده است.
لازم به توضیح است که پیش از این تاریخ، نخبگان کاشانی در بیرون از مرزها از مصر گرفته تا هندوستان دست اندر کار نشر روزنامه بوده اند که شرح و تفصیل آن در کتاب های مربوط به مطبوعات ایران، شایان توجه است. از جمله همین نشریه ثریا مدتی درقاهره ی مصر و سپس در تهران نشریافته و سرانجام به کاشان رسیده است.در کتاب تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، از روزنامه مفتاح الظفر و روزنامه ی آزاد در کلکته ی هند (سال های 1316 و 1317)و حبل المتین در تهران (سال های 1325 تا 1329) یاد شده است که میر سید جلال الدین کاشانی معروف به مؤیدالاسلام و برادرش سید حسین کاشانی و پس از مدتی شیخ یحیی کاشانی،دست اندر کار طبع و نشر آن ها بوده اند. ( ر.ک صص 134 و 135).
گفتنی است اسنادی وجود دارد که نشان می دهد دختر مؤیّد الاسلام در سال 1350 عکس و زندگی نامه پدر و عمویش را که خدمات شایانی هم به جریان مشروطیت کرده اند، در اختیار مرحوم مصطفی فیضی رئیس اداره باستان شناسی کاشان قرار داده است تا در موزه باغ فین نگهداری شود.
پس از نشریه ثریا،تا سال 1293ش.روزنامه هایی با نام کاشان قدم به عرصه ی مطبوعات می گذارند و شتاب آلود هم به افول می گرایند؛ عمر هریک از این کاشان نامه ها، به یک سال هم نرسیده است.
درتیرماه 1325 ش. نشریه ای با نام عصر امید متولد می شود و پس از دو بار توقیف تا اسفند ماه 1329 ادامه حیات می دهد و سرانجام به سرنوشت پیشینیان دچار می گردد.
از سال 1329تا 1331 نشریات دیگری موسوم به نجات کاشان ، نامه ی پیکان، صبح سعادت، انقلاب کاشان، ندای کاشان ، کاشان امروز، بسیج ایران ، عقرب کاشان پا به میدان فرهنگ و سیاست می گذارندو پس از مدتی کوتاه « ناک اوت» می شوند و از عرصه ی مطبوعات خارج می گردند.
شواهد امر نشان می دهد که تعدادی از نشریات یاد شده وابسته به احزاب سیاسی بوده اند و به سبب نداشتن پایگاه مردمی از رده خارج شده اند.
تعدادی نیز با مشکلات اقثصادی دست و پنجه نرم می کرده اند و مواجه با کمبود نیروی انسانی متخصص بوده اند. بی تردید رژیم شاهنشاهی، تاب تحمل نشریات مستقل و منتقد را نیز نداشته است و با هر ترفندی این گروه را حذف می کرده است. آیا ممکن است سطح سواد عمومی در این ماجرا دخیل بوده باشد؟ چنانچه نمونه ای چون نسیم شمال شیخ اشرف الدین حسینی نمی بود، می شد آن را پذیرفت؛ امّا می بینیم که هر نسخه ی نسیم شمال مورد استفاده ی ده ها نفر قرار گرفته است؛ بدین منوال که افراد باسواد نشریه را تهیه می کردند و مطالب آن را در گذرگاه ها برای افراد بی سواد می خواندند. بنابراین چنانچه محتوا جذاب و غنی باشد، مخاطب خود را پیدا می کند.
تنها نشریه ای که در کاشان توانسته مدت زیادی دوام بیاورد، هفته نامه ی شفق کاشان است.نشریه ای که ازدوازدهم مرداد1328ش. کار خود را آغاز کرده و با جذب آگهی های دولتی و طی فراز و فرودهای گوناگون، با حرکت دست به عصا تا 1354 به حیات خود ادامه داده است. دربسیاری از نشریات پیش از انقلاب، این سید رضا خان صانعی هنرمند خوش نویس و شاعر و نقاش است که توانسته در بیشتر نشریات روزگار خود قلم بزند و بر عنای آن ها بیفزاید.
به یقین یکی از عوامل پویایی و پیشبرد کار روزنامه نگاری نویسنده ی متبحر است که غالب نشریات کاشانی از این نقیصه رنج می برده اند. برای نمونه نشریه شفق کاشان، هرهفته دست کم با هشت صفحه ی بزرگ وارد بازار فرهنگ و تجارت شهر می شده است، اما به جز یکی دو یادداشت بی رمق و یک شعر در صفحه اول، هیچ چیز دیگری نداشته تا به مخاطب خود عرضه کند و سراسر نشریه از آگهی های ثبتی و تبلیغاتی وول می خورده است. بدیهی است در چنین شرایطی اقبال عمومی رضایت بخش نیست.
این که گفته می شود تربیت روزنامه نگار باید از مدرسه آغاز شود، سخن درستی است.نکته ای که همواره مورد غفلت قرار گرفته است. در حال حاضر درسی به نام انشا در سبد درسی دبیرستانی ها وجود ندارد و بسیاری علت آن را نبود انگیزه در معلمان ادبیات و قاعده مند نبودن مطالب این درس دانسته اند. به نظر نگارنده هیچ کدام صحت ندارد،بلکه این درس نیازمند مدیریت ویژه ی آموزشی و پرورشی است.
در کاشان پیش از انقلاب چند نشریه آموزشگاهی داریم که کمتر کسی به سراغ آن ها رفته است و بررسی هریک می تواند نشان دهنده ی مدیریت خاص روزنامه نگاری باشد. از جمله چند شماره سالنامه ی دبیرستان امام خمینی «ره» (پهلوی سابق) که در دوران مدیریت مرحوم محسنی آراسته طبع گردیده و آینه ی تمام نمای روزگار خود شده است.
دیگر چند شماره گاهنامه ی « آیینه سپهر » است که در سال های 1355 و 1356 انتشار یافته است. محل نشر این گاهنامه، دبیرستان سپهر واقع در کوچه ی قدمگاه جنب ورزشگاه شهدای دانش آموز بود. به توفیق الهی من نیز در این نشریه حضور فعال داشته و از نزدیک شاهد فرایند شکل گیری آن بوده ام. شرح ماجرای آن شاید این فایده را داشته باشد که دوباره درس انشا در مدارس احیا و مورد عنایت اداره کل تألیف کتاب های درسی قرار گیرد.
در فاصله سال های 1354 تا 1356 که دردوره ی دوم دبیرستان سپهر در رشته ی ادبی تحصیل می کردیم، درس انشای ما با استاد حسن عاطفی بود. کلاس ایشان دو بخش داشت. یک بخش را جزوه می گفتند و نمونه های خوب نویسندگی را مرور می کردیم و در بخش دیگر، انشای دانش آموزان نقد و بررسی می شد. ایشان محبت داشتند و هر جلسه مرا به پای تخته فرا می خواندند و همین سبب می شد تا در نوشتن دقت بیشتری داشته باشم. یک وقت به نظرم رسید که این نوشته های اصلاح شده را به انضمام مطالب دیگر به صورت نشریه ی دیواری عرضه کنم. دوست عزیزم حسن مسگری ( کارمند صندوق قرض الحسنه جاوید کاشان) خوش نویس طراز اول کلاس ما بود. این ایده پردازی را با ایشان در میان گذاشتم و موافقت وی را برای خطاطی نشریه به دست آوردم و سپس با جناب سید محسن صبیحی مربی پرورشی دبیرستان صحبت کردم وی نیز استقبال کرد . بعد از امتحانات ثلث دوم در سال 1354 کار آغاز شد و هرهفته به صورت خودجوش نشریه ی دیواری در بهترین نقطه دبیرستان روی بُرد قرار می گرفت. برای بچه ها نیز جالب بود که از صنف خودشان چنین نشریه ای بالیده است.
گذشت تا مهر سال 1355 که وارد کلاس پنجم ادبی شدیم؛ سید محسن صبیحی، مربی تربیتی آموزشگاه با این پیشینه ای که به وجود آمده بود، دنبال ما فرستاد که بیایید عضو کلوپ روزنامه نگاری شوید تا نشریه چاپ کنیم، بعد هم فراخوان عمومی داده شد. از رشته ادبی روزانه تنها من بودم که شرکت کردم و از شبانه نیز امیر صادقی به ما پیوست. همکلاسی های اهل قلم دیگری نیز بودند که به سبب دوری راه نمی توانستند به جمع ما بپیوندند؛ نظیر حیدر عنایتی.
بچه های طبیعی و ریاضی استقبال خوبی کردند: محمد طالبیان، سید محمود حسینی، مسعود ربانی، رامین آصفی، حمید دانش پرور، مصطفی اصفهانیان، سعیداصفهانیان، مهدی نجفی و سلامیان. سال بعد هم محمد سالم، مهدی لاجوردی، محمد شعبانی،مهدی تقی زاده و احمد رمضانی به این جمع پیوستند و هیأت تحریریه ی متنوعی شکل گرفت.
چند نفر از دبیران اهل قلم نیز دعوت شدند مثل نصرت اله شاهنوش ( شادنوش) ، بنی احمدی، پهلوانی و مرحوم محمد صالحی بافقی. حسین نجاریان مسؤول سالن پرورشی( کانون جوانه ها) نیز در جلسات حضور می یافت و ایده های خوبی می داد.
برای انتشار هر شماره، نشست های متعددی داشتیم و روی موضوعات مورد نیاز بحث و تبادل نظر می شد و سپس هرکس گوشه ای از کار را عهده دار می شد. مصاحبه ها و امثال و حکم و سخنان حکمت آموز به عهده ی من گذاشته شد.
لوگو و طرح روی جلد و نگارگری صفحات داخل نشریه باحسین نجاریان بود. چه قدر جالب بود روزی که با محمد طالبیان ناظر هنرنمایی او بودیم. داخل یکی از کلاس ها نشسته بودیم و گپ می زدیم در حالی که حسین نجاریان طرح روی جلد را آماده می کرد. ابتدا طرح را با مرکب روی کاغذ رسم پیاده کرد؛ بعد با مداد و کاربن، به روی ورق مومی استنسیل انتقال داد و سرانجام آن را با قلم فلزی آماده چاپ نمود. دیگر این جوهر دستگاه پلی کپی بود که می باید از روزنه های ایجاد شده عبور کند و بر جان کاغذ نقش ببندد. این را از آن بابت گفتم تا معلوم شود که با چه دشواری هایی یک نشریه متولد می شده است.
محسن صبیحی مربی تربیتی، خود به تنهایی کار تایپ نشریه را انجام می داد. تکثیر نیز در دفتر مدرسه انجام می گرفت. به نظرم از هر شماره ی نشریه بیش از 300 نسخه انتشار می یافت و علاوه بر توزیع در خود آموزشگاه به اداره آموزش و پرورش و دبیرستان های دیگر شهر نیز ارسال می شد. کاشان در آن زمان 3 دبیرستان پسرانه و 2 دبیرستان دخترانه داشت. نشریه به صورت رایگان در اختیار اعضا و دانش آموزان ممتاز قرار می گرفت و دیگران با مبلغ 5 ریال آن را ابتیاع می کردند.
این نشاط و سرزندگی سبب شد تا آموزش و پرورش کاشان مسابقات روزنامه نگاری را در سطح آموزشگاه های شهرستان، در بهار سال 1356 برگزار نماید. تالار پرورشی( کانون جوانه ها) محل برگزاری مسابقه بود و استقبال خوبی صورت گرفت. نگارنده نیز نفر اول مسابقات روزنامه نگاری شهرستان شد.
این فرایند می تواند برای تقویت درس انشا مورد توجه وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد.
در بخش بعدی مصاحبه ی با مرحوم استاد محمد صالحی بافقی را از همین نشریه پی گیری فرمایید.